سفارش تبلیغ
صبا ویژن

نکته نگار

تعبیر قرآنی اولوا العزم و پیام های امروزی آن

تعبیر قرآنی اولوا العزم  و پیام های امروزی آن

این مقاله  تابستان امسال(1388) در  ماهنامه کوثر شماره 78 چاپ شده است.

اصطلاح مشهور «پیامبران اولوا العزم» برگرفته از قرآن کریم  است که در آیه سی وپنج  سوره احقاف خطاب  به پیامبر اکرم (ص) فرموده است  : پس صبر کن چنان که «پیامبران اولوا العزم » صبر کردند .   اولوا العزم  یعنی  صاحبان عزم . از این تعبیر قرآن پیداست که همه پیامبران صاحب  عزم راسخ نبوده اند چنان که خود قرآن در باره حضرت آدم ابو البشر می فرماید :

وَ لَقَدْ عَهِدْنا إِلى‏ آدَمَ مِنْ قَبْلُ فَنَسِیَ وَ لَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْماً .  ما پیش از این از آدم عهد و پیمان گرفتیم اما او عهد خود را فراموش کرد و ما او را در ایستادگی بر سر این پیمان ,  صاحب عزم نیافتیم [1] .  

اکنون نگاهی داریم به مضمون این آیه ( آیه سی و پنجم  سوره الأحقاف ) . خداوند در این آیه خطاب به پیامبر می فرماید :« فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ لا تَسْتَعْجِلْ لَهُمْ کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ بَلاغٌ فَهَلْ یُهْلَکُ إِلاَّ الْقَوْمُ الْفاسِقُونَ . پس صبر کن آن گونه که پیامبران «اولو العزم» صبر کردند، و براى (عذاب) آنان شتاب مکن! هنگامى که وعده‏هایى را که به آنها داده مى‏شود ببینند، احساس مى‏کنند که گویى فقط ساعتى از یک روز (در دنیا) توقّف داشتند این ابلاغى است براى همگان .  آیا جز قوم فاسق هلاک مى‏شوند؟! »

چنان که می بینیم  خداوند از پیامبر اکرم (ص) خواسته در کار دعوت مردم  صبوری پیشه  کند  همان گونه که پیامبران نستوه و صاحب عزم راسخ  چنین بودند . بنابر این در این آیه خواسته شده ایشان در کار دعوت پایدار باشد  و در پی انکار و کفر مردم عصر خود  , عذاب و نابودی آنان را از خدا نخواهد چرا که سنت خداوند براین قرار گرفته که افراد عقوبت کفر خود را در آخرت ببینند[2] و در این دنیا فرصت انتخاب صراط مستقیم ِ پرهیزکاری یا مسیر انحرافی فسق و فجور را داشته باشند[3] و درجه وجایگاه خود را تعیین کنند [4] . از این رو برای پیامبران شایسته است که در راستای این سنت خداوندی به کار دعوت بپردازند و در برابر انکارها و سختی های دعوت  صبور باشند . قرآن کریم علاوه بر اینجا در آیه چهل و هشتم سوره قلم نیز  پیامبر (ص) توصیه کرده در برابر انکار منکران صبر پیشه کند و عذاب آنان را از خداوند نخواهد , امری که یونس پیامبر آن را رعایت نکرد و در این آیه به طور ضمنی مورد انتقاد قرار گرفته است [5]یعنی  عزم راسخ از خود نشان نداده است   .  
واژه «عزم »در جاهای دیگر قرآن نیز قرین صبر در برابر امور سخت قرار گرفته است  و قرآن کریم این گونه صبر پیشگی را از عزائم امور شمرده است ؛
·        وَ جَزاءُ سَیِّئَةٍ سَیِّئَةٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَى اللَّهِ إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ  وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِکَ ما عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ .  إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَى الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ   وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ[6] .

و کیفر بدى، به بدیی مانند خودش است  و کسى که از کیفر دادن خود داری ورزد (گذشت کند ) و درستکاری پیشه کند ,  پاداشش به عهده خدا است که او ستمگران را دوست نمى‏دارد و کسى که پس از ستم کشیدن انتقام گیرد بر او هیچ گونه ایرادی  نیست . ایراد  بر کسانى است که به مردم ظلم مى‏کنند، و بدون داشتن بهانه‏اى و حقى مى‏خواهند در زمین فساد و ظلم کنند، آنان عذابى دردناک دارند. البته اگر کسى صبر کند و گذشت کند ، (بداند که ) هر آینه این نوع رفتار از عزائم امور است (از امور پولادین است )  .
·        یا بُنَیَّ أَقِمِ الصَّلاةَ وَ أْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَ انْهَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ اصْبِرْ عَلى‏ ما أَصابَکَ إِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ [7]. پسرم! نماز را بر پا دار، و امر به معروف و نهى از منکر کن، و در برابر مصائبى که به تو مى‏رسد با استقامت و شکیبا باش که این کار از عزائم امور است (از امور پولادین است )  .
و جالب آن که در سوره آل عمران امت پیامبر را مورد خطاب قرار داده و در خواست می کند در برابر ناملایمات و سخنان و کارهای آزار دهنده اهل کتاب و مشرکان صبر توام با پرهیزگاری داشته باشند ؛

·        لَتُبْلَوُنَّ فی‏ أَمْوالِکُمْ وَ أَنْفُسِکُمْ وَ لَتَسْمَعُنَّ مِنَ الَّذینَ أُوتُوا الْکِتابَ مِنْ قَبْلِکُمْ وَ مِنَ الَّذینَ أَشْرَکُوا أَذىً کَثیراً وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا فَإِنَّ ذلِکَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ [8]. بطور مسلم در اموال و نفوس خود آزمایش مى‏شوید و از آنها که پیش از شما کتاب (آسمانى) داده شدند (یعنى یهود و همچنین) از آنها که راه شرک پیش گرفتند سخنان آزار دهنده فراوان خواهید شنید، و اگر استقامت کنید و تقوى پیشه سازید (شایسته‏تر است) زیرا اینها  از عزائم امور است (از امور پولادین است ) .

در آیات فوق  تعبیر « إِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ »  برای صبوری در  امور  ذیل به کار رفته است  ؛

1 . صبوری در برابر بدی و ستم دیگران و درگذشتن از ستمکار .

2 . صبوری در برابر مصیبتها .

3 . صبوری در برابر سخنان آزار دهنده  مشرکان و اهل کتاب و در پیش گرفتن پرهیزگاری .

 تا اینجا گفتیم که با توجه به آیات قرآن کریم شماری از پیامبران دارای عزم راسخ و روحیه صبر پیشگی عالی بودند که در برابر انکار کافران و آزار و اذیت آنان صبوری پیشه می کردند و از دعوت آنان به خداوند باز نمی ایستادند و از خداوند , عذاب امت خود را در خواست نمی کردند .  در قرآن از این پیامبران نستوه به عنوان « اولوا العزم »  یاد شده ولی  نامی برده نشده است . اما در روایات تفسیری سعی بر این است که منظور از آنان مشخص شود  هم به توصیف و هم به نام . در برخی روایات توضیح داده شده که منظور از  اولو العزم  , پیامبرانی  هستند که صاحب شریعت و کتاب آسمانی بوده اند  . روایاتی که در تبیین مفهوم اولو العزم به عدد و  صاحب شریعت بودن و صاحب کتاب بودن آنها اشاره کرده اند عبارتند از :

1. امام باقر علیه السلام می فرمایند[9] : پیامبران اولو العزم پنج نفرند : نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمّد صلوات اللّه علیهم اجمعین.

2. امام صادق علیه السلام فرمودند [10]: سرور پیامبران و فرستادگان پنج نفرند، و آنان رسولان اولو العزم هستند و سنگ آسیا[ى نبوّت ]بر محور آنها مى چرخد : نوح، ابراهیم، موسى، عیسى و محمّد، درود و صلوات خدا بر او و خاندان او و بر همه پیامبران باد.

3. سماعة بن مهران می گوید [11]:از امام صادق علیه السلام درباره آیه «فاصبر کما صبر اولو العزم من الرسل» سؤال کردم، حضرت فرمود : [پیامبران اولو العزم عبارتند از : ]نوح و ابراهیم و موسى و عیسى و محمّد صلى اللّه علیه و آله و علیهم. عرض کردم : این ها چرا اولو العزم شدند؟ فرمود : چون نوح با کتاب و شریعتى مبعوث شد و هر پیغمبرى که بعد از نوح آمد همان کتاب و شریعت و راه نوح را دنبال کرد، تا آن گاه که ابراهیم علیه السلام با صُحُف و به عزم بر کنار گذاشتن کتاب نوح آمد البته نه از روى کفر ورزیدن به آن... .

4 . امام رضا علیه السلام می فرمایند [12]: پیامبران اولو العزم در حقیقت بدین سبب اولو العزم نامیده شده اند که داراى شریعت و آیین بودند. چون هر پیامبرى بعد از نوح علیه السلام بر شریعت و روش او و تابع کتاب وى بود، تا زمان ابراهیم خلیل و هر پیامبرى در روزگار ابراهیم و پس آن بر شریعت و راه ابراهیم و پیرو کتاب او بود، تا زمان موسى و هر پیامبرى در زمان موسى و بعد از آن بر شریعت و طریقه موسى و تابع کتاب او بود، تا زمان عیسى علیه السلام و هر پیامبرى در روزگار عیسى علیه السلام و بعد از آن بر روش و شریعت عیسى و پیرو کتاب او بود، تا زمان پیامبرِ ما محمّد صلى الله علیه و آله . این پنج تن اولو العزم هستند و آنان برترین پیامبران و رسولان علیهم السلام مى باشند.

 در این بین , روایتی نیز وارد شده که ضمن نام بردن از آنان منظور از اولوالعزم را به گونه دیگر توضیح داده است . در این روایت وقتی از امام معصوم سوال می شود اولوالعزم چه کسانی اند ؟ می فرمایند :  نوح  ,  إبراهیم , موسى , عیسى و محمد صلى اللَّه علیهم أجمعین و آنگاه که می پرسند منظور از اولوالعزم چیست ؟ می فرمایند : کسانی  که رسالت جهانی داشته اند و رسالت آنها شامل آدمیان و جنیان در شرق و غرب عالم می شده است . مضمون این روایت با دیگر روایاتی که این اصطلاح را تبیین و توصیف کرده اند  تعارضی ندارد و قابل جمع است چرا که پنج پیامبر نام برده شده همگی هم صاحب شریعت بوده اند و هم صاحب کتاب  آسمانی و هم رسالت جهانی داشته اند . پس می توان گفت هر کدام از روایات وارده  به یک ویژگی از این پیامبران اشاره کرده اند . در این جا مناسب  دیدیم متن روایت و ترجمه آن را بیاوریم و سپس به  ادامه توضیحات  بپردازیم . این روایت که از امام سجاد و نیز از امام صادق علیهما السلام نقل شده در کتاب ارزشمند کامل الزیارت چنین آمده است  ؛

 حدثنی أبی رحمه اللَّه ، وجماعة مشایخی عن سعد بن عبد اللَّه ، عن الحسن بن علی الزیتونی وغیره ، عن أحمد بن هلال ، عن محمد بن  أبی عمیر ( ره ) عن حماد بن عثمان ، عن أبی بصیر ، عن أبی عبد اللَّه علیه السلام ، والحسن بن محبوب ، عن أبی حمزة ، عن علی بن الحسین علیه السلام ، قالا :

من أحب أن یصافحه مائة ألف نبی ، وأربعة وعشرون ألف نبی ، فلیزر قبر أبی عبد اللَّه الحسین بن علی علیه السلام فی النصف من شعبان ، فإن أرواح النبیین علیهم السلام یستأذنون اللَّه فی زیارته فیؤذن لهم . منهم خمسة أولو العزم من الرسل ، قلنا من هم  قال : نوح وإبراهیم وموسى وعیسى ومحمد صلى اللَّه علیهم أجمعین .قلنا له : ما معنى أولی العزم قال : بعثوا إلى شرق الارض و غربها ، جنها و إنسها [13].

کسی که دوست داشته باشد یکصد وبیست وچهار هزار پیامبر را ملاقات کند در نیمه شعبان قبر امام حسین علیه السلام را زیارت کند. از میان این پیامبران، پنج تن پیامبر اولو العزم هستند. عرض کردیم : آنها کیستند؟ فرمود : نوح وابراهیم وموسی وعیسی ومحمّد صلی اللّه علیهم. عرض کردیم : معنای اولو العزم چیست؟ فرمود : [یعنی ] به سوی مردم شرق و غرب زمین، از جنّ وانس، فرستاده شده اند .

نکته قابل توجه در این حدیث , تاکید بر رسالت جهانی پنج پیامبر نام برده شده  است که دارای عزم راسخ در دعوت  مردم و پایدار در این  مسیر بوده اند . و گفتیم که  روایات دیگر به زوایه دیگر  زندگی و رسالت این پنج پیامبر پرداخته اند و در تبیین مفهوم اولو العزم به  صاحب شریعت بودن و صاحب کتاب بودن آنها اشاره کرده اند. با توجه به مجموع روایاتی که به تبیین معنای اولوا العزم پرداخته اند بدین نتیجه می رسیم آنان کسانی بوده اند که ؛

1.     از نظر عددی پنج نفر بوده اند ؛ نوح , ابراهیم , موسی , عیسی , محمد صلی علیه و آله و علی جمیع الانبیاء  .

2.     از نظر برنامه هدایت , خود صاحب برنامه مستقل (شریعت جداگانه )  بودند و در این راستا خداوند به آنها کتاب آسمانی داده بود که در بردارنده  مطالب اساسی و شاخص های عمده  دعوت آنها بوده است  .

3.     از نظر گستره جمعیتی و جغرافیایی دعوت , رسالتی فراگیر و جهانی داشته اند  .

4.     از نظر ویژگی های شخصیتی انسانهای مصمم , با اراده , صبور و راسخ بوده اند که می توانستند در  مسیر دعوت , هدایت و پیاده کردن برنامه ی شریعت خود پایداری کنند و با پذیرفتن سنت خداوند در آزاد گذاشتن انتخاب مسیر (هدایت یا گمراهی ) برای انسانها به کار دعوت بپردازند و به نفرین و حذف متوسل نشوند چنان که حضرت یونس در این مسیر پایداری نداشت و به نفرین متوسل شده و از میان  امتش بیرون رفت . در مقابل حضرت نوح نزدیک به هزار سال پایداری کرد و پس از نومیدی از هدایت آنان , نفرین کرد  چنانکه ابراهیم خلیل حتی پس از آنکه قومش او را در آتش انداختند آنان را نفرین نکرد و همین گونه موسی و عیسی علیه السلام در برابر آزارها و انکارها مقاومت کردند و به نفرین و حذف بنی اسرائیل و دیگر معاصرانشان متوسل نشدند .

نتیجه گیری

نتیجه ای که از مطالب فوق می گیریم این است که در کار فرهنگی و اصلاح جامعه که گستره ی جغرافیایی و جمعیتی جهانی دارد  باید دو مولفه  ذیل نیز رعایت شود :

الف . داشتن برنامه ای  مدون و مشخص  که با در نظر گرفتن  شرایط دوران معاصر تنظیم شده باشد و از این رو با برنامه های دیگران متفاوت باشد چه برنامه های  معاصرانی که به باورهای ما بی اعتقادند و چه هم کیشانی که برنامه های آنان مناسب نسل ها و شرایط گذشته بوده است .

البته در مسیر اصلاح و هدایت جامعه بشری به سوی شریعت  نبوی و تعالیم الهی , لازم نیست تمام محتوای برنامه ها و اموری که پیشنهاد می شود متمایز و جدید باشد همانگونه که کتابهای آسمانی این پیامبران  در کنار  برنامه ی جدید و مستقل برای دوران شریعت خودشان  , فقط از برنامه هایی که مخصوص دوره انبیاء پیشین بود خالی بودند و در اصول کلی مثل عبودیت پروردگار ، توحید ،نبوت و معاد مشترک بودند و همه آنان تلاش می کردند  آداب و سنن باطل را از حوزه رفتاری های اجتماعی و شخصی خارج کنند .

ب . رهبران دعوت های جهانی باید دارای عزم راسخ , صبر عالی و پشت کار فراوان در این زمینه باشند و نسبت به دعوت شوندگان با نگاه رحمت بنگرند و  با دیدن انکار ها و آزارها کاسه صبرشان لبریز نشود و  از مردم روی گردان نشوند چنان که این پیامبران الهی تا حد امکان صبر کردند و امت خود را نه رها کردند و نه نفرین . به نظر می رسد این ویژگی ها در رسولان جهانی , به اقتضای گستردگی جغرافیایی دعوت  ,  فراوانی جمعیت  و گوناگونی مخاطبان  ، بوده است و بدیهی است در مسیر این گونه دعوت ها  مخاطبان گوناگونند و هر کدام با دیگران تفاوتهایی داند و این کار هدایت را سخت تر می کند و از رهبر و دعوت کننده توان و حوصله بیشتری می طلبد .

این حقیقت که به صورت پیام در این آیات نهفته است به پیروان مکتب اهل بیت  گوشزد می کند که اگر می خواهند به عنوان وارثان انبیا و اوصیا و امت پیامبر خاتم و ....به هدایت اجتماع بشری بپردازند باید به این گونه لوازم دعوت , توجه داشته باشند و خود را به آن ویژگیها مزین سازند .

 پاورقی--------------------------------------------------------------------------------

[1] . سوره طه :  آیه  115 .

[2] . کَأَنَّهُمْ یَوْمَ یَرَوْنَ ما یُوعَدُونَ لَمْ یَلْبَثُوا إِلاَّ ساعَةً مِنْ نَهارٍ.

[3] . وَ نَفْسٍ وَ ما سَوَّاها  فَأَلْهَمَها فُجُورَها وَ تَقْواها  قَدْ أَفْلَحَ مَنْ زَکَّاها وَ قَدْ خابَ مَنْ دَسَّاها . (سوره الشمس :آیات  7-10 )

و همچنین آیه 5  سوره انسان  که  می فرماید ؛ إِنَّا هَدَیْنَهُ السَّبِیلَ إِمَّا شَاکِرًا وَ إِمَّا کَفُورًا . ما انسان را به سوی راه درست راهنمایی می کنیم این به خود او بستگی دارد که سپاسگزار باشد و در این طریق قدم بگذارد یا این که ناسپاس باشد و از آن روی برتابد .

[4] . وَ لِکُلٍّ دَرَجاتٌ مِمَّا عَمِلُوا وَ ما رَبُّکَ بِغافِلٍ عَمَّا یَعْمَلُونَ (سوره انعام  : آیه 132).

[5] . فَاصْبِرْ لِحُکْمِ رَبِّکَ وَ لا تَکُنْ کَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى‏ وَ هُوَ مَکْظُومٌ . (سوره قلم : آیه 48)

 [6] . سوره الشورى: آیات 40- 43 .

[7]  . سوره لقمان : آیه 17 .

[8] . سوره  آل‏عمران : آیه 186 .

[9] . الخصال ، شیخ صدوق ،  ص 300 ح 73  :  حدثنا محمد بن الحسن رضی الله عنه قال حدثنا محمد بن یحیى العطار عن الحسین بن الحسن بن أبان عن محمد بن أورمة عن محمد بن علی الکوفی عن أحمد بن محمد بن أبی نصر عن أبان بن عثمان عن إسماعیل الجعفی عن أبی جعفر ع قال :  أولو العزم من الرسل خمسة نوح و إبراهیم و موسى و عیسى و محمد صلوات الله علیهم أجمعین .

[10] . الکافی :  ج 1ص175ح 3 :  عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَى الْخَثْعَمِیِّ عَنْ هِشَامٍ عَنِ ابْنِ أَبِی یَعْفُورٍ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع یَقُولُ سَادَةُ النَّبِیِّینَ وَ الْمُرْسَلِینَ خَمْسَةٌ وَ هُمْ أُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَ عَلَیْهِمْ دَارَتِ الرَّحَى نُوحٌ وَ إِبْرَاهِیمُ وَ مُوسَى وَ عِیسَى وَ مُحَمَّدٌ صَلَّى اللَّهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ عَلَى جَمِیعِ الْأَنْبِیَاءِ. 

[11] . الکافی : ج2 ص 17ح 2 :  عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِیسَى عَنْ سَمَاعَةَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ قُلْتُ لِأَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع: « قَوْلَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَاصْبِرْ کَما صَبَرَ أُولُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ »فَقَالَ نُوحٌ وَ إِبْرَاهِیمُ وَ مُوسَى وَ عِیسَى وَ مُحَمَّدٌ ص قُلْتُ :

کَیْفَ صَارُوا أُولِی الْعَزْمِ قَالَ :لِأَنَّ نُوحاً بُعِثَ بِکِتَابٍ وَ شَرِیعَةٍ وَ کُلُّ مَنْ جَاءَ بَعْدَ نُوحٍ أَخَذَ بِکِتَابِ نُوحٍ وَ شَرِیعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ حَتَّى جَاءَ إِبْرَاهِیمُ ع بِالصُّحُفِ وَ بِعَزِیمَةِ تَرْکِ کِتَابِ نُوحٍ لَا کُفْراً بِهِ فَکُلُّ نَبِیٍّ جَاءَ بَعْدَ إِبْرَاهِیمَ ع أَخَذَ بِشَرِیعَةِ إِبْرَاهِیمَ وَ مِنْهَاجِهِ وَ بِالصُّحُفِ حَتَّى جَاءَ مُوسَى بِالتَّوْرَاةِ وَ شَرِیعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ وَ بِعَزِیمَةِ تَرْکِ الصُّحُفِ وَ کُلُّ نَبِیٍّ جَاءَ بَعْدَ مُوسَى ع أَخَذَ بِالتَّوْرَاةِ وَ شَرِیعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ حَتَّى جَاءَ الْمَسِیحُ ع بِالْإِنْجِیلِ وَ بِعَزِیمَةِ تَرْکِ شَرِیعَةِ مُوسَى وَ مِنْهَاجِهِ فَکُلُّ نَبِیٍّ جَاءَ بَعْدَ الْمَسِیحِ أَخَذَ بِشَرِیعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ حَتَّى جَاءَ مُحَمَّدٌ ص فَجَاءَ بِالْقُرْآنِ وَ بِشَرِیعَتِهِ وَ مِنْهَاجِهِ فَحَلَالُهُ حَلَالٌ إِلَى‏ یَوْمِ الْقِیَامَةِ وَ حَرَامُهُ حَرَامٌ إِلَى یَوْمِ الْقِیَامَةِ فَهَؤُلَاءِأُولُو الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ ع .

 [12] . عیون أخبار الرِّضا : ج 2 ص 80ح 13:  حدثنا محمد بن إبراهیم بن إسحاق الطالقانی رضی الله عنه قال حدثنا أحمد بن محمد بن سعید الکوفی الهمدانی قال حدثنا علی بن الحسن بن علی بن فضال عن أبیه عن أبی الحسن الرضا ع قال :

إنما سمی أولو العزم أولی العزم لأنهم کانوا أصحاب الشرائع و العزائم و ذلک أن کل نبی بعد نوح ع کان على شریعته و منهاجه و تابعا لکتابه إلى زمن إبراهیم الخلیل ع و کل نبی کان فی أیام إبراهیم و بعده کان على شریعته و منهاجه و تابعا لکتابه إلى زمن موسى ع و کل نبی کان فی زمن موسى و بعده کان على شریعة موسى و منهاجه و تابعا لکتابه إلى أیام عیسى ع و کل نبی کان فی أیام عیسى ع و بعده کان على منهاج عیسى و شریعته و تابعا لکتابه إلى زمن نبینا محمد ص فهؤلاء الخمسة أولو العزم فهم أفضل الأنبیاء و الرسل ع و شریعة محمد ص لا تنسخ إلى یوم القیامة و لا نبی بعده إلى یوم القیامة فمن ادعى بعده نبوة أو أتى بعد القرآن بکتاب فدمه مباح لکل من سمع ذلک منه . 

[13] . کامل الزیارات ،  ابن قولویه  ج 1 ص 179 ح 2  ( باب فضیلت زیارت کربلا در نیمه شعبان)  .

 





در این وبلاگ
در کل اینترنت